تعارض منافع و افول سرمایه اجتماعى»

پرسش‌های #مشق_نو درباب #تعارض_منافع 

بخش نخست، #عباس_عبدی

از متن:

سنجش اعتماد یک حرف اشتباه است، چون اعتماد کافی نیست. بلکه رفع بی‌اعتمادی و سنجش بی‌اعتمادی است که یک رویکرد اساسی در جامعه امروز است. در رژیم های غربی و توسعه‌یافته بی‌اعتمادی کم است، چون سازوکارهایی نهادینه کردند که می‌تواند مانع بی‌اعتمادی شود. مثلا در آنجا اگر از کسی بپرسند شما مالیات دادید یا نه، اگر گفت نه می‌پذیرند، اما فرض می‌کنند که درست می‌گوید، چون او می‌داند اگر غلط بگوید ابزاری وجود دارد که به سرعت می‌توانند بفهمند و نقره داغ‌اش می‌کنند

در سیستم‌های سنتی اساس روابط بر اعتماد است، یعنی می‌گویند من این  فرد را قبول دارم و هر کاری انجام دهد مورد قبولم است تا وقتی که به او بی اعتماد شوم. برای چه هزینه نظارت بدهم و کسانی را بالای سر او بگذارم که مواظب‌اش باشند؟ از نظر او این نظارت فساد می‌آورد و اگر پیمانکاران بخواهند فساد کنند هر دو با هم یعنی پیمانکار و ناظر دست در دست یکدیگر فساد می‌‌کنند. اما اساس روابط اجتماعی غیرشخصی در سیستم‌های جدید بر بی‌اعتمادی است

از مرجعی پرسیدند که اگر لاشه حیوانی در یک چاه بیافتد آب آن چاه نجس است یا پاک؟ مرجع گفت فردا بیا جواب می‌دهم. فردا که پاسخ را شنید پرسید چرا دیروز نگفتید؟ گفت برای اینکه من یک چاه دارم و باید اول آن چاه را پر می‌کردم تا ناخواسته تحت تاثیرمنافع و علایقم به آن چاه قرار نگیرم سپس فتوا بدهم.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها